خاطرات من در مجارستان سه شنبه 10 خرداد 1390برچسب:, :: 18:25 :: نويسنده : امیر سام(سامی)
دوستان عزیز و دلبندم !!
بی شک هم اکنون که این مطلب را می خوانید ، من بین شما نخواهم بود و در کنج خانه یا کتابخانه
مشغول خر زدن می باشم ! (تو غلط کردی !! الان که نشستی داری چرت و پرت می نویسی !!! )
در درجه اول ازهمه تان می خواهم که ناراحت و آزرده خاطر مباشید. کنکور حق است !
در درجه دوم از شما چیزی نمی خواهم!!
اما روی سخنم با توست! ای مخترع کنکور...
الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرت ، بیایی ببینی که همه حلقه زدن دور و برت !
مادر عزیزم...
از تو می خواهم با دقتی مضاعف سریال های تلویزونی را دنبال کنی تا بعد از اتمام کنکور یک به یک آن ها
را برایم تعریف نمایی.تو خود خوب می دانی که من سریال دکتر قریب و برنامه فتیله ، جمعه تعطیله را خیلی
خیلی دوست می دارم.
مادرم از سریال یانگوم غافل مشو ! شاید مجددا" پخش شود !
پدر خوبم...
لطفا" این قدر در دلت فرزندت را فحش کش نکن که این نره غول تا کی می خواهد به بهوونه درس خواندن
بخورد و بخسبد!! تو خود می دانی ... می دانی می دا.... نه هیچی بی خیال ! از وضعیت درسی من تو خود
هیچ ندانی بهتر است !!
و تو ای برادرم...
هیچی بیخیال ! شما کاسبی تو بکن !!!
و تو ای سردبیر ...
حالا من وقت نمی کنم مطلب بفرستم، تو چرا پول نمی ریزی به حسابم!!؟ گدا!!
و تو ای عادل فردوسی پور این قدر زرت و زرت ! نود پخش نکن، اونم تا بوق سگ.مگه نمی بینی من کنکور
دارم؟! و ای همه ی فرزندان من...
عاجزانه از شما می خواهم برای قبولی پدرتان در کنکور دعا نمایید.چون اگر در کنکور قبول نشوم در نتیجه با
مادرتان هم آشنا نشده و شما به دنیا نخواهید آمد!!!
و ای همه رقیبان من در عرصه کنکور ...
الهی جزّ ِجیگر بگیرید !! نظرات شما عزیزان:
|
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||
![]() |